با هر نوع یوگا که باشید ، هماهنگی درونی باید در احساسات شما اول باشد. چه یوگای هاتا باشد یا یوگای کریا ، یوگای مانترا یا یوگای پرانایاما ، فرقی نمی کند. اگر ناراحتی وجود داشته باشد ، دیگر یوگا نیست.
یوگا باید به اندازه خود زندگی طبیعی باشد. یوگا چنین نظامی از خودشناسی است که برای شخصی که ذات این تعلیم کهن را حس کرده باشد بسیار نزدیک و عزیز می شود.
امروزه ، در بسیاری از مراکز تناسب اندام و استودیوهای یوگا ، یوگا به معنای آنچه یوگا نیست ، درک می شود. این می تواند ژیمناستیک ، آکروباتیک ، تمرینات کششی باشد. اما در آنجا ، و حتی نزدیک ، ما در مورد یک سیستم خودشناسی صحبت نمی کنیم. و بنابراین ، تصور کنید ، در نود درصد موارد.
چنین نگرشی نسبت به یوگا در غرب ایجاد شده است زیرا معلمان خود این سیستم را به درستی درک نمی کنند. تمرینات یوگا تلاش می کند تا به نوعی چارچوب هدایت شود ، تا در برخی از قوانین جای گیرد. اما این در ابتدا صحیح نیست.
از خارج نمی توان فهمید که آیا شخصی به یوگا می پردازد یا به سادگی حتی ژست های پیچیده ای را انجام می دهد که از لحاظ ظاهری به یوگا شباهت دارند اما چنین نیستند. چرا؟ از آنجا که دیده نمی شود ، فقط احساس می شود. فقط خود تمرین کننده می تواند هماهنگی درونی را احساس کند.
و گفته های گروه "شما این حالت را به درستی انجام نمی دهید" هیچ ارتباطی با یوگا ندارد. روشی که مربی یا مربی عملکرد تمرینات فردی را به روشنی مشخص کند می تواند مفید باشد. به عنوان مثال برای بدن جسمی سود ببرید. اما از آنجا که هدف یوگا ایجاد یک بدن فیزیکی جداگانه نیست ، نمی توان این رویکرد را یوگا نامید ، اما غالباً به همین نام خوانده می شود. این تمرین کنندگان را گیج می کند.
بنابراین ، ابتدا به احساسات درونی خود گوش دهید. باید در درون شما شادی باشد. هرگز سعی کنید آسانا را مانند تصویر انجام دهید ، سعی نکنید "یک ناظر بیرونی را لطفا".