دو جهت گیری به معنای یک احساس عاشقانه نسبتاً پایدار است ، جذابیت نمایندگان همان جنس (مرد یا زن) به افراد هم جنس خود و هم جنس مخالف. اکثر روسها دوجنسگرایان را به اصطلاح اقلیتهای جنسی LGBT و به ویژه همجنسگرایان رادیکال و حتی منحرف و بیمار طبقه بندی می کنند. اما سازمان بهداشت جهانی ، پزشکان جنسی و روانپزشکان نظر کاملاً مخالفی دارند.
هدف قرار دادن علیه همجنسگرایی
جهت گیری یکی از چهار م componentsلفه های جنسی انسان است ، به همراه جنس بیولوژیکی (گذرنامه) ، هویت جنسیتی ، که محتوای ذهنی فرد و نقش جنسیتی را تعیین می کند. یعنی فرد در جامعه در چه نوع زمینه ای زندگی می کند. سه نوع آن وجود دارد:
- دگرجنسگرایان ، که به طور سنتی اصلی ترین آنها محسوب می شود ، و بدون شواهد زیادی ، بی اساس است (جذب مرد به یک زن و بالعکس) ؛
- همجنسگرایان (زن + زن و مرد + زن) ؛
- دوجنس گرا (مرد + زن یا مرد ، زن + زن یا مرد).
جهت گیری یکی از سه نوع ممکن از همان لحظه تولد در شخص ظاهر می شود که از همان ابتدا توسط طبیعت تعیین شده است. به خودی خود ، آن نیز از بین نمی رود و درمان نمی شود. برخلاف ، برای مثال ، جنس بیولوژیکی ، که توسط اکثر ترنسجنس ها اصلاح می شود. چیز دیگر این است که برای تجلی آن در یک فرد و گشودگی ، برخی از عوامل خارجی ، محرک های بیرونی گاهی اوقات لازم است. به عنوان مثال ، عشق یا برعکس ، طلاق از شوهرش. اما در بیشتر مواقع ، مردان و زنان با بزرگ شدن و کسب اطلاعات در مورد جهان ، جهت گیری واقعی خود را درک و کشف می کنند.
این واقعیت است که مدتها توسط روانپزشکان و WHO (سازمان بهداشت جهانی) ثابت شده است ، که همجنسگرایی و دوجنسگرایی را از لیست بیماریهای روانی خارج کرده است ، که بخش بزرگی از جامعه بی رحمانه و هنوز هم تا حد زیادی پدرسالار روسیه درک نمی کند و نمی خواهد درک کند. حتی در زمان حاضر ، او کاملاً تهاجمی نسبت به نمایندگان گرایش های دیگر ، متفاوت از جنس دگرجنسگرایانه که برای آنها آشناتر است ، تمایل دارد. چنین پرخاشگری ، و نه تنها جسمی ، بلکه روانی ، اخلاقی ، به صورت تبعیض ، همجنسگرا نامیده می شود و سازمانهایی مانند اشغالگرایان-پدوفیلیایی افراطی ایجاد می کند.
از نظر فروید
دو جهت گیری ، از جمله ، در یک زمان توسط دانشمند مشهور اتریشی ، زیگموند فروید ، مورد مطالعه جدی قرار گرفت. وی بر اساس دانش آناتومی ، زیست شناسی و فیزیولوژی انسانی ، بر اساس تحولات علمی همکارش ویلهلم فلیس بود که مفهوم چنین پدیده ای انسانی را به عنوان "دوجنسگرایی" به گردش درآورد و آن را به دو جنس ماده - زن و دو جنسیت تقسیم کرد. مرد - دوجنسیتی مرد. طبق نظر فروید و فلیس ، همه مردم کره زمین دوجنس گرا هستند و متولد می شوند. اما بعداً ، هنگام تربیت ، آنها همجنس باز یا دگرجنسگرا می شوند. با این حال ، همانطور که در بالا ذکر شد ، همه محققان با بنیانگذار فرویدیسم موافق نیستند.
به هر حال ، در سال های اخیر چنین مفهومی به عنوان "همه جنسیت" نیز ظاهر شده است. افراد جنسیتی (Pansexuals) افرادی هستند که در جنسیت و زندگی ، جنس بیولوژیکی شریک زندگی بالقوه ، جنسیت و جهت گیری آنها مهم نیست ، بلکه خود شخص ، محتوای اوست. بر این اساس ، آنها ، حتی اگر فقط از نظر تئوری باشد ، قادر به داشتن هر یک از سه جهت گیری ممکن هستند. دانشمندان همچنین به روشنی بین گرایش جنسی و رفتار جنسی تمایز قائل می شوند. این بدان معناست که شخصی که قادر است نمایندگان هر دو جنس را دوست داشته باشد پنهان می شود و حتی ماهیت واقعی خود را انکار می کند. و در جامعه ، او معمولاً نقش یک "دگرجنسگرای واقعی" را بازی می کند. علاوه بر این ، برای اجتناب از بروز تجاوزات یا تبعیض همجنسگرایانه ، اغلب مجبور می شود. اول از همه ، این مربوط به مردانی است که تمایل بیشتری به ترس از واکنش منفی دیگران دارند.
تسوتایوا و "دوست" او
در جامعه روسیه معمول است که جهت گیری خود را به عنوان چیزی کاملاً صمیمی پنهان کنند و در معرض قضاوت دیگران قرار نگیرند. به همین دلیل است که ، به عنوان یک قاعده ، بسیاری از اقدامات عمومی فعالان دگرباش جنسی روسیه ، یک سازمان عمومی که به طور رسمی افراد لزبین ، همجنسگرایان ، دوجنسگرایان و تراجنسیتی ها را متحد می کند ، با تفاهم و تأیید روبرو نمی شوند. مانند ، برای مثال ، جشنواره های فیلم که در شهرهای بزرگ تحت پرچم رنگین کمان برگزار می شود ، مسابقات ورزشی ، فلش اوباش ، رژه غرور همجنس گرایان و سایر اقدامات مشابه با بیان موضع ضد همجنسگرا و خواستار تحمل.
به هر حال ، دشوار است كه LGBT را سازمانی از افراد همفكر خواند. بلکه نوعی آموزش نیمه آمورف و بسیار مناسب و بدون کمک های مالی خارجی است که به دلایلی ، بر اساس گرایش جنسی ، چندین گروه اجتماعی از رنگ های مختلف و چندان با هم در یکجا نیستند. به طور خاص ، پنهان نیست که دوجنسگرایان و ترنسجنسال ها ، به ویژه زنان ، توسط برخی از لزبین های "واقعی" احترام زیادی ندارند ، همانطور که فکر می کنند آنها هستند. به هر حال ، همین ترنس ها هیچ ارتباطی با به اصطلاح اقلیت های جنسی ندارند ، همچنین به زنان همجنس ، هترو و دو طرفه (MtF) و مردان (FtM) تقسیم می شوند.
تشخیص همجنس گرایان و همجنس گرایان که به خود احترام می گذارند کاملاً دشوار است و به طریقی از ظاهر عمومی از توده عمومی متمایز می شوند ، گرچه بعضی از آنها بعضی اوقات تظاهر می کنند. به عنوان مثال ، محققان زندگی و کار شاعر مشهور روسی مارینا تسوتایوا به خوبی می دانستند که او نه تنها مردان ، از جمله همسرش سرگئی افرون ، بلکه زنان را نیز دوست دارد. به عنوان مثال ، یک شاعر مشهور دیگر ، سوفیا پارنوک ، که حتی یک چرخه شعر "دوست دختر" را به او اختصاص داد. این تسوتایوا است که چنین خطوط مشهوری را در اختیار دارد: "فقط زنان (یک زن) یا فقط مردان (یک مرد) را دوست داشته باشم ، آگاهانه مخالف معمول را حذف می کنیم - چه وحشتناکی! اما فقط زنان (یک مرد) یا فقط مردان (یک زن) ، بدیهی است که اقوام غیرمعمول را مستثنی کنیم - چه حوصله! ".
تعطیلات دوجنسیتی
احتمالاً تعداد کمی از افراد شنیده اند که یک روز دوجنسگرایی در جهان وجود دارد. در 23 سپتامبر 1999 به ابتکار چندین فعال دو عضو انجمن بین المللی همجنسگرایان و لزبین ها در ایالات متحده ظاهر شد ، و به نوعی پاسخی به تعصبات همجنسگرایانه و حملات افراد حاشیه ساز دگرجنسگرایانه و نمایندگان منفرد افراد LGBT تبدیل شد.. این تعطیلات نه تنها در ایالات متحده آمریکا ، بلکه در انگلیس ، آلمان ، کانادا ، نیوزیلند ، سوئد ، ژاپن و برخی از کشورهای دیگر با جلسات ، بحث ها و حتی کارناوال های موضوعی جشن گرفته می شود.